روایت حسن روشن از تصادف وحشتناکش
خبر "روایت حسن روشن از تصادف وحشتناکش" از منبع مشرق نیوز درتاریخ ۱۴۰۳/۰۹/۲۰ مربوط به تیم استقلال با موضوع news-تازه ترین های باشگاه استقلال منتشر شد.
پیشکسوت فوتبال درباره آخرین شرایطش پس از تصادف توضیحاتی را ارائه کرد.
به گزارش مشرق، حسن روشن کاپیتان اسبق تیم استقلال و گلزن ایران در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین، درباره سانحه رانندگی وحشتناکی که در نزدیکی های شهر ساری مرکز استان مازندران برای او اتفاق افتاد حرف زد و در این باره نکات جالبی را بازگو کرد.قبل از تصادف کجا بودید و چه شد که این حادثه برای شما رخ داد؟من به اتفاق دو تن از دوستانم در اداره ثبت استان مازندران برای صرف ناهار در مسیر شهر ساری توقف کرده بودیم بعد از اینکه ناهار را خوردیم من پشت فرمان نشستم و مثل همیشه در مسیر بودم که متاسفانه یک لحظه که اصلاً نمی دانم چه زمانی و چه لحظه ای بود چشمانم سنگین شد و خوابم برد. بعد با یک صدای وحشتناک از هوش رفتم و دیگر چیزی نفهمیدم.اطرافیانتان در این باره چه گفتند و در آن لحظه چه اتفاقی افتاده بود! آیا با مانعی برخورد کردید یا با ماشینی از روبرو تصادف شد؟خیر در این باره باید بگویم خدا واقعاً به مردم هم رحم کرد که من آسیبی به کسی نزدم چون لحظه ای که خوابم می برد، ماشین به کنار جاده می رود و به یک اتومبیل مشکی که در پارک بود برخورد می کند. چون نسبتاً سرعت ماشین زیاد بود شدت تصادف زیاد می شود و من از هوش می روم.کمربند ایمنی را بسته بودید؟بله کمربند را بسته بودم. می گفتند اگر کمربند را نبسته بودم ممکن بود اتفاقات بدتری رخ بدهد.چه زمانی به هوش آمدید؟من هنگامی به هوش آمدم که دیدم دارند مرا از داخل ماشین به بیرون می کشند اما دوباره از هوش رفتم و سپس داخل درمانگاه به هوش آمدم. واقعا باید از تلاش بی وقفه برو بچه های درمانگاهی که مرا آنجا برده بودند تشکر کنم و از اینجا بگویم که دستشان را می بوسم. بابت اتفاقی هم که برای اتومبیلی که به آن زدم افتاد واقعاً خجالت زده ام. امیدوارم مرا ببخشند البته تمام خسارتی که زده ام را جبران خواهم کرد.چرا بعد از صرف ناهار استراحت نکردید؟متاسفانه عجله داشتیم و این همان اشتباهی بود که من همیشه خودم به دیگران توصیه می کنم انجام ندهند ولی این بار خودم مرتکب آن شدم. واقعاً نباید در چنین شرایطی آن هم در سن و سال من کسی پشت فرمان بنشیند. دیگر پیر شدم ولی البته نمی خواهم قبول کنم.بعد چه اتفاقی افتاد و چگونه به تهران منتقل شدید؟آنجا متوجه شدم که یک دندان و نصف دیگری از یک دندان دیگرم شکسته است و البته دنده هایم هم دچار شکستگی شده بود. دو دنده من دچار شکستگی شده و زانویم به شدت ضرب دیده بود ولی خدا را شکر به پایم آسیبی نرسید. بعد از این معاینات ابتدایی و عکس هایی که از من گرفتند مرا با یک دستگاه آمبولانس به تهران منتقل کردند و به بیمارستان شهدای تجریش آمدیم. دیشب(یکشنبه شب) حول و حوش ساعت ۶ بود که از شمال به تهران رسیدم و بلافاصله توسط پرسنل زحمتکش بیمارستان شهدای تجریش مورد استقبال قرار گرفتم.معاینات چه وضعیتی را برای دنده هایتان مشخص کرد؟ آیا شکستگی دنده ها به اندام داخلی تان هم آسیب زده است؟ برای قلب یا ریه هایتان مشکلی به وجود نیامده است؟خیر! همانطور که گفتم چون کمربند ایمنی را بسته بودم بر اثر شدت برخورد با فرمان اتومبیل دنده هایم دچار شکستگی شده بود اما از جای خودش خیلی جابجا نشده بود که به اندام داخلی جراحتی وارد کند. باز هم می گویم که خدا خیلی به من رحم کرد و هم البته به مردمی که آن اطراف بودند و ممکن بود من در مسیر آنها را زیر بگیرم.تا چه زمانی قرار است در بیمارستان بمانید؟فعلاً وضعیت خیلی بدی دارم چون دنده ها را نمی توانند گچ بگیرند و آنها هم خیلی شدید درد می کنند باید استراحت مطلق داشته باشم تا این ها جوش بخورند. فعلاً نمی دانم تا چه زمانی در بیمارستان بستری خواهم بود ولی به هر حال اوضاعم چندان رو به راه نیست و از همه عزیزانی که می شناسم التماس دعا دارم. دعای کنید هرچه سریعتر به شرایط عادی برگردم و مرخص شوم. من آدم استراحت کردن و خوابیدن نیستم.