داستان ناصر حجازی و محمدان؛ اسطوره استقلال چگونه به بنگلادش رسید؟
خبر "داستان ناصر حجازی و محمدان؛ اسطوره استقلال چگونه به بنگلادش رسید؟" از منبع طرفداری درتاریخ ۱۴۰۳/۰۳/۰۲ مربوط به تیم استقلال با موضوع news-تازه ترین های باشگاه استقلال منتشر شد.
آتیلا حجازی در گفتگو با خبرآنلاین روایت جالبی از ماجرای حضور پدرش در کشور بگلادش تعریف کرد.
طرفداری | سال گذشته آتیلا حجازی حاطره ای جالب از پدرش و رسیدنش به بنگلادش بیان کرده بود که خواندن دوباره آن خالی از لطف نیست.امروز (چهارشنبه 2 خرداد) سیزدهمین سالگرد درگذشت ناصر حجازی، اسطوره فوتبال ایران و باشگاه استقلال است. با وجود اینکه سال ها از این اتفاق تلخ می گذرد ولی اهالی فوتبال هنوز هم به یاد مرحوم حجازی هستند.یکی از اتفاقات مهم دوران زندگی ناصر حجازی، حضور او در هند و بنگلادش است. اتفاقی که نقش زیادی در مربیگری او داشت و با سختی های زیادی هم همراه شد. آتیلا حجازی، فرزند اسطوره استقلال سال گذشته در کافه در این خصوص صحبت کرده بود.او در ابتدا گفت:من خودم با او بودم. در هند خیلی به او سخت گذشته بود. کل سرمایه اش ۱۰۰ دلار بود. غذای زیادی نمی توانست تهیه کند، یک زیرزمین نمور و کثیف هم برای زندگی از طرف باشگاه بهش داده بودند. ولی گفت مجبور بودم. داستان هایش خیلی جالب بود. می گفت آن جا ایرانی ها من را می دیدند می گفتند چرا لاغر شدی، نکند معتاد شده ای؟ ولی خب چیزی نبود بخورد. بعد ناگهان زندگی اش عوض می شود.آتیلا حجازی در ادامه گفت:پدرم ناامید از هند در حال برگشتن به ایران بوده و در فرودگاه کتاب می خوانده. کسی بغلش می نشیند. با هم حرف می زنند. می گوید من بازیکن نیجریه ای هستم. پدر هم می گوید من هم آمده بود هندوستان تست بدهم. پدرم رزومه اش را نشان می دهد که آن بنده خدا باور نمی کند. طرف می گوید بیا برویم بنگلادش! باورش سخت است اما از او اصرار و از پدرم انکار که در همان فرودگاه بلیت می خرند و سوار می شوند و با هم می روند بنگلادش. خب پدرم زبانش خوب بود و مسلط حرف می زد. یک روز با مدیر باشگاه دیداری داشته، بعد آنجا به او گفته بودند که سطح شما از ما خیلی بالاتر است، همان موقع بود که سرمربی تیم را نیز احراج کرده بودند و به پدرم گفتند تو هم بازیکن و هم سرمربی تیم در این بازی های پایانی باش.آن موقع محمدان با سه امتیاز کمتر تیم دوم بود و باید تمام بازی هایش را می برد، صدر نشین آن زمان یک بازی را باخت و هر دو تیم در بازی آخر برای قهرمانی به هم رسیدند. این دیدار در بنگلادش مثل دربی ایران مهم بود و طرفداران افراطی زیادی داشت. واقعا دیوانه بودند. در آن بازی محمدان برای قهرمان فقط باید بازی را می برد. اول یک گل می خورند و در جریان بازی دروازه بان مصدوم می شود و پدرم وارد دروازه می شود و بازی را 3-2 می برند و قهرمان می شوند.جالب اینجاست که از استادیوم تا خانه هواداران او را روی دوش خودشان بردند. بعد از آن بود که گفت دیگر نمی توانم بازی کنم و آن بازی، بازی خداحافظی ناصر حجازی شد. 5،6 سال آنجا بود و 2 دوره جام آسیا رفتند و 5 بار قهرمان شدند. در آسیا هم با استقلال و پرسپولیس روبرو شدند.